صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۹۶: تا رخ از باده گلرنگ برافروخته ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا رخ از باده گلرنگ برافروخته ای جگر لاله عذاران چمن سوخته ای نیست صیدی که دلش زخمی مژگان تو نیست گرچه از شرم و حیا باز نظر دوخته ای می توانی به نگاهی دو جهان را دل داد اینقدر دل که تو بر روی هم اندوخته ای مژه در دیده نظارگیان خواهد سوخت این چراغی که تو از چهره برافروخته ای سوزنی نیست که در خرقه ما نشکسته است چه نظر بر دل صد پاره ما دوخته ای؟ می شود کار دو عالم چو به یک شیوه تمام اینقدر شیوه تو از بهر چه آموخته ای؟ من کجا هجر کجا، ای فلک بی انصاف به همین داغ بسوزی که مرا سوخته ای! می دهد بوی دل سوخته صائب سخنت می توان یافت درین کار نفس سوخته ای صائب تبریزی