صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۷۵: به شکر این که داری دست بر میخانه ای ساقی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به شکر این که داری دست بر میخانه ای ساقی مرا از دست غم بستان به یک پیمانه ای ساقی مصفا کن ز عقل و هوش ارواح مقدس را چمن را پاک کن از سبزه بیگانه ای ساقی خمار می پریشان دارد اوراق حواسم را مرا شیرازه کن چون گل به یک پیمانه ای ساقی اگر چه آب و خاک من عمارت برنمی دارد ز درد باده کن تعمیر این ویرانه ای ساقی یک امشب ساغر اندازه را بر طاق نسیان نه که دارم آرزوی گریه مستانه ای ساقی برآر از پرده مینا شراب آشنارو را خلاصی ده مرا زین عالم بیگانه ای ساقی به خورشید سبک جولان فلک بسیار می نازد به دورانداز ساغر را تو هم مستانه ای ساقی حریف باده بیغش ز غش ها پاک می باید جدا کن عقل را از ما چو کاه از دانه ای ساقی به چرخ آور مرا چون شعله جواله از مستی که می خواهم کنم خون در دل پروانه ای ساقی کشاکش می برد هر ذره خاکم را به صحرایی ز هم مگذار اجزای مرا بیگانه ای ساقی مرا سرمای زهد خشک چند افسرده دل دارد؟ بریز از پرتو می رنگ آتشخانه ای ساقی نگردد پشتبان رطل گران گر قصر هستی را به راهی می رود هر خشت این غمخانه ای ساقی اگر از خاک برداری به یک پیمانه صائب را چه کم می گردد از سامان این میخانه ای ساقی؟ صائب تبریزی