صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۶۹: ز عاشق حرف درد و داغ پرس، از دل چه می پرسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز عاشق حرف درد و داغ پرس، از دل چه می پرسی حدیث راه بسیارست از منزل چه می پرسی؟ خدا داند دل آواره ما را چه پیش آمد سرانجام نسیم از سر و پا در گل چه می پرسی؟ محیط قطره نتواند شدن چشم حباب من ز من احوال این دریای بی ساحل چه می پرسی؟ حساب موج دریا را بیابانی چه می داند؟ صفات عشق را از مردم عاقل چه می پرسی؟ سپند از گرمی خاکستر پروانه می سوزد ز روی آتشین شمع این محفل چه می پرسی؟ مبادا رحم کم فرصت مجال گفتگو یابد گناه خویش ای بیدرد از قاتل چه می پرسی؟ تو کز خود یک قدم هرگز برون ننهاده ای صائب سراغ کعبه مقصد ز اهل دل چه می پرسی؟ صائب تبریزی