صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۶۳: ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ندارد سرو این گلزار تاب شیون ای قمری بنه از سرمه طوق خامشی بر گردن ای قمری ترا سرحلقه عشاق اگر خوانند جا دارد که دایم بر فراز سرو داری مسکن ای قمری تعجب دارم از طوق گلوی نغمه پردازت که از یک حلقه زنجیر خیزد شیون ای قمری لگد بر بخت سبز خود مزن از من سخن بشنو پر پرواز را گر می توانی بشکن ای قمری نسیم بی ادب را می نهادم بند بر گردن سر این طوق اگر می بود در دست من ای قمری به امید رهایی با تو حال خویش می گفتم تو هم یک حلقه افزودی به زنجیر من ای قمری چرا زنگ کدورت از تو دارد سرو در خاطر؟ ز خاکستر اگر آیینه گردد روشن ای قمری نداند سرو موزون از کدامین رخنه بگریزد چو گردد کلک صائب جلوه گر در گلشن ای قمری صائب تبریزی