صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۵۸: فروغ زندگانی برق شمشیرست پنداری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فروغ زندگانی برق شمشیرست پنداری نفس عمر سبکرو را پر تیرست پنداری چنان از موج رحمت شد زمین و آسمان خالی که دریای سراب و ابر تصویرست پنداری طراوت نیست چون گهواره در سیمای این طفلان سپهر خشک یک پستان بی شیرست پنداری به مشت خاک خود کامروز و فردا می برد بادش چنان دلبستگی داری که اکسیرست پنداری مرا از زندگانی سیر کرد از لقمه اول طعام این خسیسان آب شمشیرست پنداری سرآمد عمر و گامی طی نشد از وادی مطلب به پایم این ره خوابیده زنجیرست پنداری کمربسته است چون گل از پریشانی به خون من حواس خمسه من پنجه شیرست پنداری ز شان عشق، عاشق در نظرها شوکتی دارد که نقش پای مجنون پنجه شیرست پنداری چنان در رشته طول امل پیچیده ای صائب که صحرای طلب را زلف شبگیرست پنداری صائب تبریزی