صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۴۰: نباشد دولت بیدار را چون انقلاب از پی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نباشد دولت بیدار را چون انقلاب از پی؟ که دارد شبنم این باغ چشم آفتاب از پی لب سیراب ایمن از گزند چشم چون باشد؟ که از تبخال دارد تشنگی چشم پر آب از پی میاور بر زبان حرفی که نتوانی شنید آن را که در کهسار باشد هر سوئالی را جواب از پی حدیث راست در یک دم کند آفاق را روشن که می دارد لوای صبح صادق آفتاب از پی ز چشم زخم، غواص گهر سالم کجا ماند؟ که آب تلخ دریا را بود چشم حباب از پی مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی ز خط گفتم شود کم خواب ناز او، ندانستم که دارد بوی ریحان لشکر سنگین خواب از پی عجب دارم ز خواب مرگ گردد گرم مژگانش هر آن آتش که دارد اشک جانسوز کباب از پی نفس نشمرده کردم صرف در کار سخن صائب ندانستم که این عقد گهر دارد حساب از پی صائب تبریزی