صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۷۱۷: گر سر دنیا نداری تاجدار عالمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر سر دنیا نداری تاجدار عالمی گر به دل بیرونی از عالم سوار عالمی از پریشان خاطری در راه سیل افتاده ای گر کنی گردآوری خود را حصار عالمی از سیه کاری نهان از توست اسرار جهان گر بپردازی به خود آیینه دار عالمی چون صدف دریوزه گوهر ز نیسان می کنی غافلی از خود که بحر بیکنار عالمی کاروانسالار گردون است روح پاک تو زین تن حیوان صفت در زیر بار عالمی نغمه شوخی ندارد چون تو قانون فلک پرده ساز و پرده سوز و پرده دار عالمی گر توانی بر لب خود مهر خاموشی زدن بی سخن همچون سلیمان مهردار عالمی پای در دامن کش، از سنگ ملامت سرمپیچ شکر این معنی که نخل میوه دار عالمی می توان بر توسن گردون به همت شد سوار از چه سرگردان درین مشت غبار عالمی؟ گنج قدسی، در خراب آباد دنیا مانده ای آب دریایی، ولی در جویبار عالمی همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست هم برون از عالمی، هم در کنار عالمی فکر بی حاصل ترا مغلوب غم ها کرده است ورنه از تدبیر صائب غمگسار عالمی صائب تبریزی