صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۶۶۵: دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش با ما سرگران بودی چه در سر داشتی؟ باده می خوردی و خون ما به ساغر داشتی سبزه باغ و بهار ما زبان شکر بود بر مسلمانان اگر رحمی تو کافر داشتی نیست امروز این گرانی پله ناز ترا شیر در گهواره می خوردی که لنگر داشتی نونیاز ناز چون خوبان دیگر نیستی دایم از شوخی تو در پیراهن اخگر داشتی ماه رخسار تو ناگردیده در خوبی تمام هر طرف چون ماه نو صد صید لاغر داشتی این زمان با غیر همدوشی، وگرنه پیش ازین تیغ در یک دست و در یک دست خنجر داشتی جان نثارت کرد و از اخلاص می کردی نثار صائب مسکین اگر صد جان دیگر داشتی صائب تبریزی