صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۶۶۳: از شراب لعل تا رخسار را افروختی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از شراب لعل تا رخسار را افروختی هر که را بود آرزوی خام در دل سوختی دخل بی اندازه را ناچار خرجی لازم است روی دل بنما به قدر آنچه دل اندوختی در دل فولاد جوهر موی آتشدیده شد تا ز عارض خانه آیینه را افروختی آن که عمرش صرف شد در دلبری آموختن کاش دلداری هم از ما اندکی آموختی بی پر و بالی پر و بالی است در راه طلب می شود روشن چراغت چون نفس را سوختی قسمت خاک است هر دخلی که بیش از خرج شد من گرفتم همچو قارون گنجها اندوختی یک دل سنگین نگردید از دم گرم تو نرم در سخن هر چند صائب بیش خود را سوختی صائب تبریزی