صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۶۳۸: ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه مژگان ترا مردمک دیده نشانه مجروح دم تیغ ترا مژده کشتن پیغام صبوحی است به مخمور شبانه می بود اگر با دل صد چاک چه می شد؟ ربطی که سر زلف ترا هست به شانه خال تو کمر بسته به دل بردن عشاق چون مور حریصی که برد دانه به خانه عاشق حذر از آه هوسناک ندارد کز تیر هوایی بود آسوده نشانه زلف تو چنین گر دل عشاق کند خون سرپنجه مرجان شود از زلف تو شانه پروانه پرسوخته می بود فلک ها می داشت اگر آتش حسن تو زبانه مژگان تو از دیده و دل گشت ترازو هر چند به تیری نتوان زد دو نشانه در رفتن هوش است عجب طبل رحیلی آواز دف و بانگ نی و صوت چغانه صائب نکشی تا به گریبان سر خود را هرگز نبری گوی سعادت ز میانه صائب تبریزی