صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۶۲۵: بگشا ز بال همت عالی مکان گره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگشا ز بال همت عالی مکان گره تا کی شوی چو بیضه درین آشیان گره؟ هر مشکلی ز صدق طلب باز می شود ماند کی از حباب بر آب روان گره؟ سنگ نشان به دامن منزل رسید و ما در راه گشته ایم ز خواب گران گره قطع طریق عشق به قدر تأمل است هر چند می شود ز کشیدن عنان گره جوش نشاط از دل خم کم نمی شود طوفان درین تنور بود جاودان گره از رهبر و دلیل بود سیل بی نیاز در راه شوق نیست ز سنگ نشان گره سختی نمی رسد به قناعت رسیدگان در لقمه هما نشود استخوان گره این عقده ها که در دل مردم فتاده است چون وا شود، زمین گره و آسمان گره فتح سخن به پنجه تدبیر خلق نیست ناخن چگونه باز کند از زبان گره؟ نتوان به دست عقده ز کار جهان گشود کو برق تا گشاید ازین نیستان گره؟ بایست عقده باز شود از دل جرس از دل شدی گشوده اگر از فغان گره آسان نمی توان گره از موی باز کرد چون وا شود مرا ز دل ناتوان گره؟ در گام اولین، کمر راه بشکند رهرو کند چو دامن خود بر میان گره صائب سری برآر که فرصت ز دست رفت تا کی شوی چو غنچه درین گلستان گره؟ صائب تبریزی