صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۵۸۶: نه تبخاله است بر گرد دهان یار افتاده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه تبخاله است بر گرد دهان یار افتاده که گوهرها برون از مخزن اسرار افتاده کدامین سرو بالا را گذار افتاده بر گلشن؟ که از خمیازه دست شاخ گل از کار افتاده به چین عاریت دامان استغنا نیالاید ز بس شمشیر ابروی تو جوهردار افتاده نگیرد پرده غفلت اگر چشم عزیزان را متاع یوسفی در هر سر بازار افتاده به آب روی خود در منتهای عمر می لرزم به دست رعشه دارم ساغر سرشار افتاده مجو در سایه بال هما امنیت خاطر که این گنج گهر در سایه دیوار افتاده که می گوید ثمر در پختگی بر خاک می افتد؟ سر منصور از خامی به پای دار افتاده فلک بیهوده می گردد طرف با آه گرم من سپر پوچ است با تیغی که لنگردار افتاده نشوید گرد خواب غفلت از چشم گرانخوابم ز بس سیلاب عمر من سبکرفتار افتاده بود غافل ز دام زیر خاکم چشم ظاهربین وگرنه رشته تسبیح از زنار افتاده زند بر سنگ سر از غیرت کلک گهربارم اگر چه تیشه فرهاد شیرین کار افتاده کدامین سروبالا را خدایا در نظر دارد که مهر عالم آرا را ز سر دستار افتاده ازان صائب سر از پای خجالت برنمی دارم که رزقم چون قلم گفتار بی کردار افتاده صائب تبریزی