صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۵۷۸: بر دل ارباب حاجت دست خود بی زر منه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر دل ارباب حاجت دست خود بی زر منه آستین خشک را بر دیده های تر منه دولت ده روزه دنیا بود نقشی بر آب دل به نقش موج در دریای بی لنگر منه چشم بر راه تو دارد از نگین دان تاج زر دل به زندان صدف زنهار چون گوهر منه بستر آرام رهرو دامن منزل بود تا نگیری دامن منزل به بالین سر منه جز در دل نیست امید گشاد از هیچ در تا در دل می توان زد دست بر هر در منه تا در آتش می توان بودن، مکن یاد بهشت هست تا خون جگر، لب بر لب کوثر منه نقد خود را نسیه کردن نیست کار عاقلان بر زمین پیش خسیسان چهره چون زر منه تا نسازی قطره خود را درین دریا گهر دست خود را چون صدف بر روی یکدیگر منه می به روی تازه رویان نشأه دیگر دهد در بهاران صائب از کف شیشه و ساغر منه صائب تبریزی