صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۵۷۶: رحم کردن بر ستمکاران، ستم بر عالمی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رحم کردن بر ستمکاران، ستم بر عالمی است پنبه بر داغ پلنگ خشمگین بیجا منه دست خالی بر دل محتاج می باشد گران چون نداری خرده زر، دست بر دلها منه روح قدسی را مکن صائب اسیر آب و گل شرم کن، بار خران بر گردن عیسی منه با وجود بی بری در هیچ محفل پا منه برنداری باری از دل، بار بر دلها منه شمع از گردن فرازی سر به جای پا نهاد ترک کن گردنکشی، سر را به جای پا منه حیرت و آسودگی را فرق کن از یکدگر تهمت غفلت به چشم دوربین ما منه مانع سیل سبک جولان نگردد کوچه بند عاشقان را آستین بر چشم خونپالا منه گر نمی خواهی شود پامال حسن خدمتت وقت رفتن میهمان را کفش پیش پا منه نام هر کس در خور سنگ نشان گردد بلند پشت آسایش به کوه قاف ای عنقا منه در نیام تنگ نتواند دو تیغ آسوده شد برنیایی تا ز خود در خلوت ما پا منه صائب تبریزی