صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۵۷۲: بی توام در دل شراب ناب می گردد گره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی توام در دل شراب ناب می گردد گره در زمین تشنه من آب می گردد گره قطره آبی که دریا را فرامش می کند در صدف چون گوهر سیراب می گردد گره کار هر آلوده دامان نیست بر دریا زدن سیل ازان هر گام چون گرداب می گردد گره این ره خوابیده کز غفلت مرا پیش آمده است چون گرانخوابان در او سیلاب می گردد گره چون صدف از منت خشک سحاب نوبهار در گلوی تشنه من آب می گردد گره از هجوم اشک در چشم نگردد مردمک آسیای من ز زور آب می گردد گره در گشاد طره شبهای بی پایان من پنجه خورشید عالمتاب می گردد گره حسن بی پروای او آتش عنان افتاده است ورنه در ویرانه ام سیلاب می گردد گره تنگی آغوش مانع نیست از جولان ترا در کنار هاله کی مهتاب می گردد گره؟ حیرت من بس که سرشارست، بر آیینه ام با همه بی طاقتی سیماب می گردد گره کرد ترک عشق مشکل کار آسان مرا از رهایی رشته پرتاب می گردد گره بس که می پیچم به خود صائب ز بیم خوی او همچو پیکان در دلم خوناب می گردد گره صائب تبریزی