صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۵۷۰: عمر خود صرف نصیحت ساختم بی فایده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمر خود صرف نصیحت ساختم بی فایده در زمین شور تخم انداختم بی فایده چون جرس از ناله بیهوده در این کاروان خویشتن را از زبان انداختم بی فایده بود وصل کعبه مقصود در بی توشگی من به فکر زاد، موسم باختم بی فایده بود در بی خانمانی عشرت روی زمین من ز آب و گل عمارت ساختم بی فایده هیچ نقشی بر مراد چشم من صورت نبست سالها آیینه را پرداختم بی فایده از سبک مغزی درین دریای بی ساحل چو موج لنگر تمکین خود را باختم بی فایده در خطرگاهی که دامن بر کمر بسته است کوه من ز غفلت رخت خواب انداختم بی فایده بود بیرون از جهت آن کعبه حاجت روا من به هر جانب ز غفلت تاختم بی فایده با وجود بی بری، در حلقه آزادگان گردن دعوی چو سرو افراختم بی فایده چون دو لب تیغ دودم صائب ز بستن می شود من چرا تیغ زبان را آختم بی فایده؟ صائب تبریزی