صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۵۱۶: ز کعبه سنگ به دل می زند خلیل از تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز کعبه سنگ به دل می زند خلیل از تو الف به سینه کشد بال جبرئیل از تو چه آرزوی شهادت کنم، که سوخته است به داغ یأس جگرگوشه خلیل از تو کیم من و چه بود قدر صید لاغر من؟ که خون خضر و مسیحا بود سبیل از تو مگر به خویش دلالت کنی مرا، ورنه شده است خشک چو سنگ نشان دلیل از تو به درگه تو بزرگی نمی رسد به کسی که سنگسار ابابیل گشت فیل از تو چرا کلیم تو از شور بحر اندیشد؟ که شاهراه نجات است رود نیل از تو برات سینه گرم مرا به داغ نویس بهشت و کوثر و تسنیم و سلسبیل از تو چو برگهای خزان دیده می تپد بر خاک زبان عقل و پر و بال جبرئیل از تو ترحم است بر آن ساده دل که چون صائب کند ز حال قناعت به قال و قیل از تو صائب تبریزی