صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۵۰: آتشین رویی که شد آیینه دل آب ازو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتشین رویی که شد آیینه دل آب ازو مرکز پرگار حیرت می شود سیماب ازو نامسلمانی که تسبیح مرا زنار کرد چون دل قندیل می لرزد دل محراب ازو گوهری را کز محیط عشق من خوش کرده ام خاتم جم می شود هر حلقه گرداب ازو ماه شبگردی کز او ویرانه من روشن است چاکها در سینه دارد چون کتان مهتاب ازو گل چه باشد پیش روی لاله رنگش، کز شفق خون خود را می خورد خورشید عالمتاب ازو حسن عالمسوز او هر چند در صد پرده بود سرمه شد در دیده من پرده های خواب ازو حرف گفتن در میان عشق و دل انصاف نیست صاحب منزل ازو، منزل ازو، اسباب ازو از حجاب عشق صائب روی چون خورشید او رفت در ابر خط و چشمی ندادم آب ازو صائب تبریزی