صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۳۶: چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن از می نشد چو مینا سرشار تا به گردن چون شمع هر که افراخت گردن به افسر زر در اشک خود نشیند بسیار تا به گردن بتوان ز روزن دل دیدن جهان جان را زین رخنه سربرآور یک بار تا به گردن چون خم همان دهانش خمیازه ریز باشد در می اگر نشیند خمار تا به گردن یک طوق پیرهن دان پرگار آسمان را تا در وصال باشی با یار تا به گردن یک بار غنچه او بر روی باغ خندید در موج گل نهان شد دیوار تا به گردن صبح بیاض گردن صاحب شفق نگردید نگرفت خون ما را دلدار تا به گردن زنهار با بزرگان گستاخ درنیایی تیغ جگر شکافی است کهسار تا به گردن جمعی که سرندادند در راه عشقبازی مستغرقند صائب در عار تا به گردن صائب تبریزی