صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۰۷: گریان ز کوی او دل ما می رود برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گریان ز کوی او دل ما می رود برون زین باغ، آب رو به قفا می رود برون رفتی و رفت روشنی از چشم و دل مرا با میهمان ز خانه صفا می رود برون گر درد استخوان رود از مغز بوریا درد از دل شکسته ما می رود برون بر رنگ و بوی عالم امکان مبند دل کز دست همچو رنگ حنا می رود برون بلبل چگونه بال گشاید درین چمن کز جوش گل نسیم صبا می رود برون دل را نجات داد ز زندان جسم، عشق خون مشک چو شود ز ختا می رود برون یک ساعت است گرمی هنگامه هوس زود از سر حباب هوا می رود برون از سختی زمانه شود چرب نرم دل نخوت به استخوان ز هما می رود برون این رعشه ای که در تن ما پی فشرده است زود این کمان ز قبضه ما می رود برون آرام نیست موی بر آتش فکنده را از زلف پیچ و تاب کجا می رود برون از رهروان عشق مجویید کجروی کی راست ز تیر قضا می رود برون؟ سهل است اگر به باد رود نقد جان ما قارون ز کوی عشق گدا می رود برون صائب ز هر طرف که صدایی شود بلند از خود دل رمیده دل می رود برون صائب تبریزی