صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۴۰۵: زین گریه ها که هست گره در گلوی من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین گریه ها که هست گره در گلوی من پیدا شود دو زخم نمایان به روی من نزدیک شد که جوش شکایت برآورم ظرف هزار بحر ندارد سبوی من یارب چه طالع است که هرگز خطا نشد تیر حوادث از بدن همچو موی من شد گردنم ز گردن قمری سیاهتر از بس که اشک دست نهد بر گلوی من از بی کسی به آینه گر روبرو شوم صد حرف سخت، آینه گوید به روی من چون صبح، چاک سینه من بخیه گیر نیست عیسی مکن به رشته مریم رفوی من عقلم برون نمی رود از سر به زور می خالی نمی شود ز فلاطون کدوی من آیینه ام ز گرد کدورت برهنه است پیوسته صاف می گذرد آب جوی من هر چند خاکمال مرا داد روزگار راضی نشد به ننگ طلب آبروی من صائب ز بس که حرف گل روی او زدم صد عندلیب مست شد از گفتگوی من صائب تبریزی