صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۸۸: بارست خنده بر دل کلفت پرست من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بارست خنده بر دل کلفت پرست من پر خون بود دهان گل از پشت دست من مینا زبان مار شود در شکستگی رحم است بر کسی که بود در شکست من قمری بود ز حلقه به گوشان سرو و من آن قمریم که سرو بود پای بست من گیرنده تر ز دست شده است آستین من اکنون که رفته دامن فرصت ز دست من در بزم وصل از من بی دل اثر مجو کز خود تمام برده مرا نیم مست من تا خط عنبرین نکند نامه اش سیاه ایمان نیاورد به خدا خودپرست من آتش به زیر پاست چو شبنم مرا ز گل شوید اگر چه گرد ز دلها نشست من یک بار تیر من به غلط بر هدف نخورد با آن که می برد کجی از تیر، شست من هر نخل سرکشی که درین سبز طارم است از زور می چو تاک بود زیردست من دیگر غبار دامن هیچ آشنا نشد تا آشنا به دامن شب گشت دست من چون موج در خم خس و خاشاک نیستم صائب نهنگ می کشد از بحر شست من صائب تبریزی