صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۸۳: از خود برون نرفته هوای سفر مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خود برون نرفته هوای سفر مکن این راه را به پای زمین گیر سر مکن در قلزمی که ابر کرم موج می زند اندیشه چون حباب ز دامان تر مکن گوهر چه صرفه می برد از روی سخت سنگ؟ تا ممکن است عربده با بدگهر مکن با قصد کار بنده مأمور را چه کار؟ در کارهای حق سخن از خیر و شر مکن از زخم خار یک دهن خنده است گل ای سست رگ ملاحظه از نیشتر مکن سود سفر بود گذراندن ز همرهان زنهار با رفیق موافق سفر مکن معشوق تازه رو خط آزادی غم است در گلشنی که سرو نباشد گذر مکن ای زاهد فسرده، دل از عشق جمع دار ای خون مرده دغدغه از نیشتر مکن خواهی نریزد از مژه ات اشک آتشین در روی آفتاب جبینان نظر مکن در توست هر چه می طلبی صائب از جهان بیرون ز خود به هیچ مقامی سفر مکن صائب تبریزی