صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۸۱: دل از گناه پاک چو دارالسلام کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از گناه پاک چو دارالسلام کن خاک سیاه بر سر مینا و جام کن چون برق، ذوق باده بود پای در رکاب عیش مدام خواهی، ترک مدام کن خواهی چو شعله چشم و چراغ جهان شوی در پیش پای هر خس و خاری قیام کن آب حیات در ظلمات است، زینهار مانند شمع در دل شبها قیام کن چون سرو پا به دامن آزادگی بکش آنگاه در بهشت فراغت خرام کن در زیر زلف یأس بود چهره امید هر جا دلت فرود نیاید مقام کن آب حیات دولت فانی است نام نیک این دولت دو روزه خود مستدام کن هر چند ناله تو کند دانه را سپند ای مرغ خوش نوا، حذر از چشم دام کن ما خون گرم خویش حلال تو کرده ایم خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن بزم شراب، بی مزه بوسه ناقص است پیش آی و عیش ناقص ما را تمام کن خواهی که بر رخ تو در فیض وا شود چون صائب اقتدا به حدیث و کلام کن صائب تبریزی