صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۷۰: دلهای صیقلی بود آیینه دار حسن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلهای صیقلی بود آیینه دار حسن آیینه چشم شور بود در دیار حسن دام بود به طبع هوسناک سازگار بیگانه پرورست هوای دیار حسن از عرض ملک نخوت شاهان فزون شود در دور خط زیاده شود اقتدار حسن چون خط مشکبار، بود پیچ و تاب من روشن ز روی آینه بی غبار حسن از یکدگر گزیر ندارند حسن و عشق رنگین ز داغ عشق بود لاله زار حسن گردی است خط ز لشکر زلف سبک عنان مژگان صفی است از سپه بی شمار حسن چشم وفا مدار ز خوبان که می کند در هر نگاه جامه بدل نوبهار حسن در زیر خاک ماند نهان چون زر بخیل هر کس نکرد خرده جان را نثار حسن کوه از خروش سیل محابا نمی کند فریاد عاشقان چه کند با وقار حسن؟ از صبر و عقل و هوش به خون دست خویش شست روزی که گشت صائب بیدل شکار حسن صائب تبریزی