صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۴۸: اگر به سوخته جانی رسد شراره من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر به سوخته جانی رسد شراره من امید هست که روشن شود ستاره من به گریه ربط من امروز نیست، کز طفلی ز اشک، تخت روان بود گاهواره من میا به دیدنم ای سنگدل برای خدا که خون شود جگر سنگ از نظاره من ز سقف پست خطرهاست سربلندان را مگر پیاده شود همت سواره من نشد گشاده ز دل عقده ای مرا، هر چند ز سبحه گرد برآورد استخاره من خراب می شوی، از پیش راه من برخیز که کار سیل کند مستی گذاره من به نور ماه مرا نیست حاجتی صائب که پاره دل خویش است ماهپاره من صائب تبریزی