صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۳۸: ترا که گفت وطن زیر چراغ اخضر کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا که گفت وطن زیر چراغ اخضر کن؟ درین محیط پر از خون چو نوح لنگر کن نه ای عزیزتر از آفتاب عالمتاب ز سنگ بالش و از خاک تیره بستر کن به همت از سر گردون کلاه اوج ربای سری چو شعله برون زین بلندمجمر کن ز حرف سرد صبا روی را مکش درهم ز کینه صاف دل خود چو آب گوهر کن ز عمر خضر اثر خیر پایدارترست ز آب صلح به آیینه چون سکندر کن حدیث تلخ ز بادام اگر نمی شنوی به بند خانه نی صبر همچو شکر کن سزای توست حباب آستین فشانی موج ترا که گفت سر از بحر بیکران برکن؟ مکن به عارض گل شوخ چشمی ای شبنم حذر ز تیغ جهانسوز مهر انور کن ز خاک دشت ختن را به نکهتی بردار دماغ سوخته مشک را معنبر کن زبان شعله به تشریف عشق کوتاه است قیاس این سخن از آذر و سمندر کن درین غزل نظر از خواجه یافتی صائب به روح حافظ شیراز می به ساغر کن صائب تبریزی