صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۲۱: خجل ز کوشش تدبیر بایدم بودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خجل ز کوشش تدبیر بایدم بودن اسیر پنجه تقدیر بایدم بودن شکست جوهر دل را زیاده می سازد چرا ز حاده دلگیر بایدم بودن؟ ز جستجو نشود جز غبار دل حاصل چو نقش پای، زمین گیر بایدم بودن زمان مهلت دور سپهر چندان نیست که روز و شب بی تعمیر بایدم بودن به هیچ سلسله مجنون من نمی سازد ز پیچ و تاب به زنجیر بایدم بودن درین زمانه که کردار، محض گفتارست خموش چون لب شمشیر بایدم بودن به خامشی دهم الزام همنشینان را اگر به مجلس تصویر بایدم بودن به خواب غفلت اگر عمر بگذرد زان به که در کشاکش تعبیر بایدم بودن نشد گشاده دلی از نوای من، تا چند نسیم غنچه تصویر بایدم بودن؟ ز آستان قناعت قدم برون ننهم ز زندگانی اگر سیر بایدم بودم به پیش همچو خودی چون کمان نگردم خم اگر نشانه صد تیر بایدم بودن وصال را چه کنم با حجاب، کم داغی است که خشک در قدح شیر بایدم بودن؟ نشد ز بخت جوان چون گشایش صائب مراقب نفس پیر بایدم بودن صائب تبریزی