صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۱۹: گرفتم این که نظر باز می توان کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرفتم این که نظر باز می توان کردن به بال چشم چه پرواز می توان کردن؟ کلاه گوشه همت اگر بلند افتد به مطلب دو جهان ناز می توان کردن کباب آتش رخسار اگر نسازی، دل سپند شعله آواز می توان کردن اگر چه سینه من چاک چاک چون قفس است خزینه گهر راز می توان کردن ز موج باده اگر ناخنی به دست افتد چه عقده ها که ز دل باز می توان کردن هنوز از کف خاکستر فسرده من هزار آینه پرداز می توان کردن به بال و پر نشود راه عشق اگر کوتاه ز دل تهیه پرواز می توان کردن ز سوز عشق زبان را اگر نصیبی هست چو شمع در دهن گاز می توان کردن تمام درد و سراپای زخم ناسوریم به روی ما در دل باز می توان کردن شکار ما به توجه اگر نخواهی کرد به ناوک غلط انداز می توان کردن نمانده از شب آن زلف اگر چه پاسی پیش هنوز درد دل آغاز می توان کردن ز اهل عشق پسندیده نیست بی رحمی وگرنه خون به دل ناز می توان کردن علاج سینه مجروح خویش را صائب ز سیر سینه شهباز می توان کردن صائب تبریزی