صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۳۱۸: ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن به شاخ گل ز ادب نیست آشیان کردن چو بوی گل ز در بسته می رسد به مشام چه لازم است تملق به باغبان کردن؟ دل تو نرم به افسون ما کجا گردد؟ که خط ترا نتوانست مهربان کردن نهان چگونه کنم عشق را، که ممکن نیست به پنبه آتش سوزنده را نهان کردن ز عارفان نظربسته از جهان، آید به چشم بسته نگهبانی جهان کردن ز روزگار جوانی تو دلپذیرتری ترا چگونه فراموش می توان کردن؟ دلی است نرم مرا چون طلای دست افشار چرا به سنگ محک باید امتحان کردن؟ ز شوق مرحله پیمای عشق می آید چو کبک کوه گرانسنگ را روان کردن به کیمیای اثر می توان درین عالم دو روزه هستی خود عمر جاودان کردن به خون مرده بود نیشتر زدن صائب به بی غمان، سخن عشق را بیان کردن صائب تبریزی