صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۸۸: غم دنیا نبود در دل دیوانه من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم دنیا نبود در دل دیوانه من دیو را راه نباشد به پریخانه من من و سیری ز عقیق لب خوبان، هیهات خشکتر می شود از می لب پیمانه من بر سیه خانه لیلی نزد برق اینجا به چه امید کند نشو و نما دانه من می کند سیل فرامش سفر دریا را دلنشین است ز بس گوشه ویرانه من از گهر حوصله بحر نمی گردد تنگ سنگ طفلان چه کند با دل دیوانه من؟ کی شود جامه فانوس حجاب من و شمع؟ پرده شرم نشد مانع پروانه من از فروغش جگر ابر گریبان زد چاک با صدف تا چه کند گوهر یکدانه من خم می را که زمین گیر گرانجانی هاست آسمان سیر کند نعره مستانه من عاقبت پیر خرابات ز بی پروایی ریخت پیش بط می سبحه صد دانه من نیست ممکن که نبازد دل و دین را صائب هر که آید به تماشای صنمخانه من صائب تبریزی