صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۶۰: چند دندان تأمل به جگر افشردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند دندان تأمل به جگر افشردن؟ چون صدف اشک فرو خوردن و گوهر کردن چون قلم تا سر خود را ننهی بر کف دست نتوان وادی خونخوار سخن سر کردن تا قدم دایره سان بر سر خود نگذاری معنی از عالم بالا نتوان آوردن تا چون چوگان نشود قامتت از فکر سخن از حریفان نتوان گوی فصاحت بردن آن ازین کوچه برد سر به سلامت بیرون که سر سخت ز هر سنگ تواند خوردن هر که سر در سر معنی نکند همچو قلم به که ناموس تخلص نکشد بر گردن سخنی کز سر اندیشه نباشد پوچ است شعر پر مغز نگردد ز دهن پر کردن سخن آن است که چون پرده ز رخسار کشد رنگ از چهره یاقوت تواند بردن ارج اهل سخن این بس، که به افلاک رسید شعله شهرت این طایفه بعد از مردن در گذر صائب ازین مرحله آتش خیز بیش ازین پای در آتش نتوان افشردن صائب تبریزی