صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۴۴: به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به خون غلطد چمن از ناله دردآشنای من قفس پر گل شود از بلبل رنگین نوای من گران خیزند همراهان بی پروای من، ورنه ره خوابیده را بیدار می سازد درای من نیم بی مایه تا بر سود باشد از سفر چشمم مرا این بس که خاری نشکند در زیر پای من به استغنا توان خو در جگر کردن بخیلان را فلک را داغ دارد خاطر بی مدعای من ندارد عالم تجرید چون من خانه پردازی نمی گردد غبارآلود سیلاب از سرای من مرا می زیبد از اهل قناعت لاف بی برگی که از پهلوی خشک خویش باشد بوریای من ز برق تیشه من کوه آهن آب می گردد چه باشد بیستون در پنجه زورآزمای من؟ چنان کز جنبش افزاید گرانی مهد طفلان را به لنگر شد ز طوفان کشتی بی ناخدای من چنان صائب فشاندم آستین بر خواهش دنیا که همت از در دلها نمی خواهد گدای من صائب تبریزی