صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۳۸: گهی در بحر سرگردان و گاهی در سرابم من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گهی در بحر سرگردان و گاهی در سرابم من ز خشک و تر چو موج از خوش عنانی در عذابم من نمی سوزد دلی بر من مگر اشک کبابم من؟ به خونم عالمی تشنه است پنداری شرابم من خرابات وجود من عمارت برنمی دارد عبث در فکر تعمیر دل پر انقلابم من به جز کسب هوا از من دگر کاری نمی آید درین دریای پر آشوب پنداری حبابم من اگر چه حرف بیجا بر زبان هرگز نمی آرم خجل از خویش دایم چون سؤال بی جوابم من به خاک افتم ز تخت سلطنت چون در خمار افتم چو آید گردن مینا به کف مالک رقابم من اگر چه می کند تعمیر دلها گفتگوی من مهیای شکستن همچو فرد انتخابم من هوای گردش چشمی ربوده است اختیارم را ازان گه مست و گه مخمور و گاهی مست خرابم من به چشم کم مبین صائب مرا چون قطره شبنم که میراب گل و آیینه دار آفتابم من صائب تبریزی