صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۰۸: میسر نیست بی ابر تنک خورشید را دیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میسر نیست بی ابر تنک خورشید را دیدن ازان رخسار در ایام خط گل می توان چیدن گشودم بی تأمل دیده بر دنیا، ندانستم که دیدن های رسمی دارد از دنبال وادیدن جواهر سرمه بینش بود ارباب دولت را ز جرم زیردستان از تحمل چشم پوشیدن به شکر این که داری چون سلیمان دست بر خاتم نمی باید گناه مور بر انگشت پیچیدن چو دندان ریخت، دندان طمع از زندگی بر کن که بازی را به آخر می رساند مهره برچیدن ز جمعیت پریشان گردد اوراق حواس من بود سی پاره را شیرازه از هنگامه پاشیدن ز غفلت بر حیات خویش می لرزی، ازین غافل که گردد زندگانی شمع را کوته ز لرزیدن چرا آلوده کذب و خیانت می کنی خود را؟ چو بیش و کم نمی گردد حیات از سال دزدیدن نمی دانند قدر گفتگوی عشق بی دردان چه لازم در زمین شور صائب دانه پاشیدن؟ صائب تبریزی