صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۲۰۶: جدا شو از دو عالم تا توانی با خدا بودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جدا شو از دو عالم تا توانی با خدا بودن که دارد دردسر بسیار، با خلق آشنا بودن بکش در زندگی مردانه جام نیستی بر سر که باشد در بلا بودن، به از بیم بلا بودن دم تیغ قضا از چین ابرو برنمی گردد ندارد حاصلی دلگیر از حکم قضا بودن ثمرهای گرامی در بهشت جاودان دارد درین بستانسرا یک چند بی برگ و نوا بودن به سیم قلب باشد ماه کنعان را خریداری به امید غنای جاودان چندی گدا بودن ز طوفان حوادث لنگر تمکین مده از کف که دریا می کند دل را به تلخی ها رضا بودن میاور رو به مردم تا نگردانند رو از تو که باشد بر خلایق پشت کردن مقتدا بودن چو پل از بردباری بگذران تقصیر خلق از خود نباید تند چون سیلاب با قد دو تا بودن تمنا را ز دل، چون سگ ز مسجد، دور می سازی اگر دانی چه مطلب هاست در بی مدعا بودن سواد فقر می بخشد حیات جاودان صائب درین ظلمت نباید غافل از آب بقا بودن صائب تبریزی