صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۸۴: نباشد لقمه ای بی خون دل بر خوان درویشان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نباشد لقمه ای بی خون دل بر خوان درویشان نگردد خشک هرگز از قناعت نان درویشان نریزند آبروی خویش بهر عمر جاویدان که باشد آبرو سرچشمه حیوان درویشان از ایشان جوی همت گر هوای سلطنت داری که تاج و تخت باشد کمترین احسان درویشان اگر چه دستشان کوتاهتر از آستین باشد بود گوی فلک ها در خم چوگان درویشان ز کوه قاف اگر باشد شکوه سلطنت افزون پر کاهی ندارد وزن در میزان درویشان سگ از همراهی اصحاب کهف از شیر مردان شد مکن دست ارادت کوته از دامان درویشان نباشد ذره ای نومید از احسانشان صائب ازان گرم است چون خورشید دایم نان درویشان صائب تبریزی