صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۵۳: از تن خاکی دل صد پاره می آید برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تن خاکی دل صد پاره می آید برون این شرر آخر ز سنگ خاره می آید برون نیست از بخت سیه دلهای روشن را غبار روشن از خاکستر آتشپاره می آید برون دل مخور ز اندیشه روزی که گندم از زمین سینه چاک از شوق روزی خواره می آید برون غنچه چون گل شد، ز حفظ بوی خود عاجز شود آه بی تاب از دل صد پاره می آید برون زان دل سنگین اگر جویم ترحم دور نیست مومیایی هم ز سنگ خاره می آید برون می شود در بی کسی این چشمه رحمت روان شیرکی ز انگشت در گهواره می آید برون؟ چون حبابی می تواند بحر را در بر کشید؟ از تماشای تو کی نظاره می آید برون؟ می دهم تصدیع صائب چاره جویان را عبث از علاج درد من کی چاره می آید برون؟ صائب تبریزی