صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۴۹: راز عاشق از لب خاموش می آید برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
راز عاشق از لب خاموش می آید برون دود زود از آتش خس پوش می آید برون از رگ ابری پر از گوهر شود چندین صدف یک زبان از عهده صد گوش می آید برون زان به روی دست جا بخشند مستان جام را کز حریم میکشان خاموش می آید برون حسن او از خلوت آیینه با آن محرمی از کمال شرم شبنم پوش می آید برون قامتش قلاب گشت و از سرش غفلت نرفت خواجه را این پنبه کی از گوش می آید برون؟ دیده های پاک، تر دست است در ایجاد حسن هاله را اینجا مه از آغوش می آید برون در کهنسالی جوانتر گشت صائب فکر من زین ته خم باده سرجوش می آید برون صائب تبریزی