صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۴۶: آه حسرت از دل پیران جهد بی اختیار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه حسرت از دل پیران جهد بی اختیار تیر صائب زین کمان بی زور می آید برون مو اگر از کاسه فغفور می آید برون باد نخوت از سر مغرور می آید برون رحم ازین دلهای سنگین هم تراوش می کند اشک اگر از دیده های کور می آید برون حد شرعی مست بی حد را نمی آرد به هوش دار کی از عهده منصور می آید برون؟ گفتگوی راست روشن می کند آفاق را از دهان صبح صادق نور می آید برون پرده عیب کسان را هر که اینجا می درد بی کفن در روز حشر از گور می آید برون نیست حرف عشق را تأثیر در افسردگان بی نمک ماهی ز بحر شور می آید برون در دل من کرد حشر آرزو آن خط سبز از زمین در نوبهاران مور می آید برون شرم عشق پاک در خلوت یکی گردد هزار از حریم وصل دل مهجور می آید برون حرص مردم در کهنسالی دو بالا می شود بال و پر وقت رحیل از مور می آید برون صائب تبریزی