صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۳۹: چون ز طرف باغ آن سرو روان آید برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون ز طرف باغ آن سرو روان آید برون گل ز دنبالش چو سنبل موکشان آید برون ریزد از خون غزالان حرم رنگ شکار چون به عزم صید آن ابرو کمان آید برون می گشاید جوی خون از مغز سنگ خاره را ناله هر کس چو نی از استخوان آید برون هر تمنایی که پختم زیر گردون خام شد زین تنور سرد هیهات است نان آید برون خامه من پیشتر از نامه می گردد تمام نی سوار از دشت پر آتش چسان آید برون؟ راز عشق از پرده ناموس بیرون اوفتاد چون ز تسخیر فروغ مه کتان آید برون؟ آه می آید برون از سینه پر ناوکم همچو شیری کز میان نیستان آید برون برنمی گردم به در بستن ازین بستانسرا بسته ام همت که نخل باغبان آید برون! سایه میخانه صائب از سر ما کم مباد! هر که پیر آید به این منزل جوان آید برون صائب تبریزی