صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۲۹: کی به سنگ از مغز مجنون می رود سودا برون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی به سنگ از مغز مجنون می رود سودا برون؟ چون برد انجم سیاهی از دل شبها برون؟ خاک نرگس زار خواهد گشتن از چشم سفید گر ز خلوت این چنین آیی به استغنا برون از پر و بال سمندر نیست رنگی شعله را چون ترا از پرده شرم آورد صهبا برون؟ از دل من برنیارد خارخار عشق را خون اگر آید ز چشم سوزن عیسی برون جان سختی دیدگان مشکل که بازآید به تن برنمی گردد شراری کآید از خارا برون از بصیرت می توان شد از زمین بر آسمان سر ز جیب عیسی آرد سوزن بینا برون آه کز دلبستگی ها آدم کوتاه بین می رود با مرکب چوبین ازین دنیا برون هفته عمرش چو گل در شادمانی بگذرد از دل هر کس رود صائب غم عقبی برون صائب تبریزی