صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۲۷: آن که ننشیند کنون از ناز در پهلوی من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که ننشیند کنون از ناز در پهلوی من تکیه گاهش بود در مستی سر زانوی من این زمان بی اعتبارم، ورنه آن سیب ذقن در سر مستی مکرر بود دستنبوی من گل نمی زد بر قفس مرغ گرفتار مرا آن که حرف سخت می گوید کنون بر روی من من که در دستم کمان آسمان ها بود نرم سست گردید از کمان سخت او بازوی من چون هدف آغوش رغبت عالمی وا کرده اند تا که را از خاک بردارد کمان ابروی من چشم پاک من بود از خاک دامنگیرتر سرو نتواند گذشتن از کنار جوی من کلک من دارد در انشای سخن دست دگر آب صائب می شود چون تاک می در جوی من صائب تبریزی