صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۱۸: گر نخارد ناخن مرغان سر مجنون من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نخارد ناخن مرغان سر مجنون من کیست پردازد به جسم لاغر مجنون من؟ از خمار چشم لیلی همچنان خون می خورم گر شود ناف غزالان ساغر مجنون من مانع طوفان نگردد جوش گوهر بحر را کی شود سنگ ملامت لنگر مجنون من؟ می تپم در خون چون داغ لاله از بی طاقتی گر بود در دامن لیلی سر مجنون من حلقه انصاف در گوشش کشم از پیچ و تاب هر که را حرفی بود در جوهر مجنون من صفحه مشق جنون دشت پیمایان عشق هست فرد باطلی از دفتر مجنون من فرصت خاریدن سر نیست مجنون مرا مرغ می خارد به پاگاهی سر مجنون من درد و داغ عشق را از سینه گر بیرون دهم می شود عالم سیاه از لشکر مجنون من شیر ناخن می گذارد، بال می ریزد عقاب از شکوه عشق در بوم و بر مجنون من نیست ممکن از غرور عشق سر بالا کنم محمل لیلی گر آید بر سر مجنون من چون فلاخن کز گرانسنگی سبک جولان شود سنگ طفلان می شود بال و پر مجنون من جلوه آتش کند صائب به چشم شبروان بس که سوزد ز آتش سودا سر مجنون من صائب تبریزی