صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۱۱۴: از گهر گرد یتیمی شست آب چشم من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از گهر گرد یتیمی شست آب چشم من توتیا شد خاک در عهد سحاب چشم من جوهر بینایی من پرده سوز افتاده است کی سفیدی می تواند شد نقاب چشم من؟ آنچنان کز خنده گردد غنچه گل بی گره از دل بیدار باشد فتح باب چشم من رشته اشکم بعینه سبحه بگسسته است بس که می آید غبارآلود آب چشم من موجه تردست را خشکی کند سوهان روح آب بردارد گر از دریا سحاب چشم من دیده من تا به خال دلفریب او فتاد مردمک شد نقطه سهو کتاب چشم من تشنه عرض گهر چون تنگ چشمان نیستم گریه بی اشک باشد انتخاب چشم من بس که می ریزم به تلخی اشک، هر مژگان من می شود انگشت زنهاری ز آب چشم من دیده بیدار انجم محو شد در خواب روز همچنان در پرده غیب است خواب چشم من چون تواند بحر با من لاف همچشمی زدن؟ می زند پهلو به گردون هر حباب چشم من جای حیرت نیست گردد گر حصاری در تنور در مقام لاف، طوفان از حجاب چشم من نه ز ساقی ناز و نه از خم بزرگی می کشم تا ز خون دل مهیا شد شراب چشم من چون رگ سنگ است صائب در نظر مژگان مرا بس که از غفلت گرانسنگ است خواب چشم من صائب تبریزی