صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۹۵: می گذشت از پرده های آسمان فریاد من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می گذشت از پرده های آسمان فریاد من برنمی آید کنون از آشیان فریاد من در جوانی می گذشت از سنگ خارا ناله ام تیر بی پر شد ز قد چون کمان فریاد من یک نوا دارم ولی چون بلبل از نیرنگ گل جلوه دیگر کند در هر دهان فریاد من نیست چون بلبل، زبانی ناله پر شور من همچو نی خیزد ز مغز استخوان فریاد من گر چه صحبت یک نفس باشد جدایی مشکل است از فراق تیر باشد چون کمان فریاد من بلبلان را ناله من بر سر شور آورد من چو نالم خیزد از چندین زبان فریاد من می خورم افسوس بر عهدی که بودم در چمن در قفس نبود ز هجر آشیان فریاد من می شود هر برگ سبز او زبان بلبلی پهن گردد گر به صحن گلستان فریاد من ابر نتوانست گشتن سرمه آواز رعد چون شود در پرده های دل نهان فریاد من؟ من به امید تو گاهی می شدم دستانسرا تا تو رفتی شد غریب گلستان فریاد من سرکش افتاده است آن رعنا، وگرنه سرو را سر به گلشن داد چون آب روان فریاد من کی چنین آواره می شد فکر من هر جانبی؟ مستمع می یافت گر در اصفهان فریاد من کوه چون ابر بهاران روی در صحرا نهد گر شود با رعد صائب همعنان فریاد من صائب تبریزی