صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۸۵: دل غمین ز اندیشه روزی درین عالم مکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل غمین ز اندیشه روزی درین عالم مکن بهر گندم پشت بر فردوس چون آدم مکن ریزش خود را ز چشم مردمان پوشیده دار در سخاوت خویش را افسانه چون حاتم مکن گر نمی خواهی شود روشن به مردم حال تو راز خود را اخگر پیراهن محرم مکن عالم بالاست جای این نهال بارور ریشه خود در زمین عاریت محکم مکن نسیه کردن نعمت آماده را از عقل نیست التفات از کاسه زانو به جام جم مکن عالم روشن به چشمت زود می سازد سیاه پشت خود خم در تلاش نام چون خاتم مکن رو میاور در طواف کعبه با آلودگی گرد عصیان را غبار خاطر زمزم مکن لب ببند از حرف نیک و بد درین عبرت سرا خاطر آسوده خود شاهراه غم مکن چشم اگر داری که با خورشید همزانو شوی گر ز گل بستر کنندت، خواب چون شبنم مکن پیش هر ناشسته رویی آبروی خود مریز در زمین شور، ابر خویش را بی نم مکن خون ما را نیست جز اشک پشیمانی ثمر جوهر شمشیر خود را حلقه ماتم مکن هر چه صائب می دهد قسمت، به آن خرسند باش خاطر خود را غمین از فکر بیش و کم مکن صائب تبریزی