صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۷۶: ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا صبح است می از شیشه در پیمانه کن حشر خواب آلودگان از نعره مستانه کن مجلس از دود چراغ کشته ماتمخانه ای است این مصیبت خانه را از باده عشرتخانه کن از بت پندار زناری است هر مو بر تنم تیشه مردانه ای در کار این بتخانه کن سرمه سایی می کند در مغزها دود خمار این جهان تیره را روشن به یک پیمانه کن چهره گلگون برافروز از شراب آتشین برگ برگ این چمن را بلبل و پروانه کن ساغری لبریز کن از باده اندیشه سوز هر که دعوای خردمندی کند دیوانه کن می رود فیض صبوح از دست تا دم می زنی پیش این دریای رحمت دست را پیمانه کن در جهان بیخودی هوش و خرد بیگانه است صاف ملک خویش را از لشکر بیگانه کن کلک صائب پرده از کار جهان برداشته است ساغر مردافکنی در کار این دیوانه کن صائب تبریزی