صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۶۶: روز چون روشن شود زان روی انور یاد کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز چون روشن شود زان روی انور یاد کن شب چو گردد تیره زان زلف معنبر یاد کن صبح با خورشید تابان چون شود دست و بغل از بیاض گردن و رخسار دلبر یاد کن می توان کردن به عادت زهر را شیرین چو قند در حیات از مرگ تلخ خود مکرر یاد کن چون به بالین سر نهی یادآور از خشت لحد چون برآری سر ز خواب از صبح محشر یاد کن پیشتر زان کز فراموشان کند گردون ترا گاه گاه از دوستان نیک محضر یاد کن ای که چون خم تا به گردن در میان باده ای از خمارآلودگان گاهی به ساغر یاد کن وقت سیر برق و باران، ای بهار زندگی از دهان خشک ما و دیده تر یاد کن ای که ساغر می زنی چون خضر از آب حیات از دل گرم و لب خشک سکندر یاد کن این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است چون ببینی آفتاب از روی دلبر یاد کن صائب تبریزی