صائب تبریزی
غزل 6001 - 6995
غزل شمارهٔ ۶۰۴۹: چند سرگردان درین دریای بی لنگر شدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند سرگردان درین دریای بی لنگر شدن؟ چون حباب از پرده ای در پرده دیگر شدن لامکانی شو، ز دار و گیر چرخ آسوده شو تا به کی چون عود خواهی خرج این مجمر شدن؟ از بصیرت نیست در دامان ابر آویختن قطره را تا هست ممکن در صدف گوهر شدن گر نریزی آبروی خویش پیش هر خسیس در همین جا می توان سیراب از کوثر شدن پیرو از زخم زبان اعتراض آسوده است شمع در هر گام سر می بازد از رهبر شدن از کشاکش نیست فارغ نخل تا دارد ثمر ایمن است از سنگ طفلان بید از بی بر شدن نیست مفلس را ز قرب اغنیا جز پیچ و تاب رشته از گوهر ندارد بهره جز لاغر شدن ابر عالمگیر غفران گر نگردد پرده پوش سخت رسوایی است در هنگامه محشر شدن خودنمایی مانع است از چشمه حیوان ترا چند چون آیینه سد راه اسکندر شدن؟ زندگانی بر مراد اهل عالم مشکل است دردسر بسیار دارد صاحب افسر شدن نیست صائب صید فرقه را دعای جوشنی در کمینگاه حوادث، بهتر از لاغر شدن صائب تبریزی